وبلاگ

10 تا از مهم ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) سئو که باید بدانید

big10 کلیدی KPI سئو
 رعایت KPIهای با اهمیت سئو برای کسب و کار‌هایی که در طول سال گذشته در فضای مجازی رشد زیادی کرده‌اند، اهمیت زیادی دارد. کارشناسان همگی، KPIهایی را برای موفقیت سایت مطرح می‌کنند. اگر از 10 کارشناس مختلف درباره KPIهای مهم سئو و بهینه سازی سایت سوال کنید، احتمالاً 10 پاسخ متفاوت می‌گیرید. دلیل متفاوت بودن این پاسخ‌ها این است که به صورت کلی KPIهای سئو در دوره‌های مختلف، تغییر می‌کنند و اصلا ثابت نیستند. همینطور اهمیت هر کدام از ضروریات سئو در هر نوع کسب و کاری متفاوت است.با این وجود در این مطلب به شرح ده شاخص کلیدی SEO می‌پردازیم که نه تنها در یک مورد خاص بلکه برای طیف گسترده‌ای از کسب و کارهای آنلاین اهمیت دارند.
 
نکته جالبی که درباره KPIهای سئو وجود دارد این است که این شاخص‌ها نمی‌توانند به طور قطع به شما بگویند که چطور به جایگاه مورد نظرتان برسید. آن‌ها تنها معیارهایی هستند که به ما کمک می‌کنند اشتباهات خود را بفهمیم و آن‌ها را اصلاح کنیم. بسیاری از سئوکاران برای بهبود سایت خود، تنها روی بهبود KPIها تمرکز می‌کنند. اما اگر با دقت بیشتری KPIها را مورد بررسی قرار دهند می‌توانند عوامل مرتبط با شکست پروژه‌ها را شناسایی کرده و از دل آن‌ها راه‌هایی را برای برد سایت‌ خود پیدا کنند. 
 
ما در اینجا از بررسی بسیاری از KPIهایی که به پیروزی و یا شکست پروژه‌ منجر می‌شوند به 10 KPI رسیدیم که تقریباً برای همه کسب و کارها کاربرد دارند، ولی متاسفانه تنها عده کمی از آن‌ها سردرمی‌آورند. با ما همراه باشید تا با شناخت این KPI ها خود را از سایر رقبا متمایز کنید.

1. ارزش مشتری یا ارزش طول عمر مشتری (CLV)

ارزش طول عمر مشتری (CLV) معیاری است که وضعیت مالی مشتری را می‌سنجد. بررسی ارزش طول عمر مشتری برای بهبود سئو سایت، منجر به شناسایی فعالیت‌هایی می‌شود که به طور کلی بر روند مالی تاثیرات مثبتی داشته باشند. دلیل قرار گرفتن ارزش طول عمر مشتری در KPI های موثر SEO این است که از بررسی آن می‌توان معیاری منسجم و کلی برای سئو به دست آورد. وجود یک معیار منسجم در SEO سایت کمک می‌کند که تمامی عوامل و اجزا در یک راستا حرکت کنند.
 
ارزش مشتری افرادی را که فقط بر روی بعضی از اصول سئو تمرکز می‌کنند و بسیاری از عوامل را ندیده می‌گیرند مجبور می‌کند که بزرگ‌تر فکر کرده و به دنبال جلب رضایت مشتری برای بهبود رتبه خود بروند. این بدان معناست که تمامی افرادی که بر روی پروژه مشغول به فعالیت هستند باید به دنبال جذب و از آن مهم‌تر نگه‌داشتن مشتریان فعلی و مشتریانی که در آینده به دست می‌آورند، باشند.
 
در گذشته یک سئوکار می‌توانست با انتخاب یک کلمه کلیدی به درد نخور، استفاده از تکنیک‌های سئو کلاه سیاه و یا منتشر کردن محتوایی بی‌کیفیت در سایت، هر چند وقت یک بار به رتبه خوبی برسد. اما این استراتژی‌ها با روی کار آمدن و رشد ارزش طول عمر مشتری دیگر کارایی نخواهند داشت. در چنین وضعیتی حتی صاحبان کسب و کار یا بازاریابانی که قصد ندارند روی محتوای خود کار کنند نیز باید به دنبال پشتیبانی و جلب رضایت مشتریان باشند تا بتوانند به رتبه خوبی دست پیدا کنند. ارزش طول عمر مشتری باعث می‌شود که سایت‌ها مجموعه‌ای کامل از اقدامات سئویی را برای جلب رضایت مشتری انجام دهند، از جمله این که به محتوایی که به اشتراک می‌گذارند، رضایت‌مندی مشتریان ، رشد سایت و عملکرد تیم پشتیبانی اهمیت دهند. طبق این مطلب با تمرکز بر ارزش طول عمر مشتری، همه سازمان برای مشتری محور کردن پروژه با هم متحد شده و به فعالیت می‌پردازند.

2. استراتژی محتوا

استراتژی محتوا از شاخص‌های جذاب برای بهبود سئو سایت می‌باشد. چون این موضوع فقط روی به بهینه سازی محتوا تاکید ندارد بلکه به موتورهای جستجو و هدفی که سازمان از تولید محتوا داشته هم اهمیت می‌دهد. KPI کارایی محتوا به این موضوعات که چقدر در سایت محتوا منتشر می‌شود، چقدر از محتوای منتشر شده به روزرسانی می‌شوند، چقدر احتمال دارد محتوا بر روی کلمه کلیدی هدف رتبه بگیرند و اینکه چقدر برای سایت بازدهی دارند، همگی مورد بررسی قرار می‌گیرند. از مجموع محتوایی که تیم‌های متوسط تولید کننده محتوا تولید می‌کنند تنها 10 درصد آن‌ها به اهداف خود می‌رسند.در تیم‌های قوی‌تر 40 درصد از محتوایی که تولید می‌شوند به اهداف خود می‌رسند. این درصد خوبی برای به نتیجه رسیدن محتواها می‌باشد.
 
اگر از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنیم می‌بینیم که، هزینه‌ای که برای تولید محتوای پروژه پرداخت می‌شود در واقع 10 برابر چیزی است که دریافت می‌شود. حالا خودتان حساب کنید که هزینه‌ای که برای تولید محتوا پرداخت کرده‌اید چقدر بوده، فقط 10 درصد از آن هزینه به نتایج معنی داری رسیده است. یا به بیان دیگر برای هر محتوای اثر بخش 10 برابر هزینه‌ای که فکر کرده‌اید، پرداخت کرده‌اید. اضافه شدن استراتژی محتوا به شاخص‌های کلیدی عملکرد SEO باعث می‌شود که سئو کاران به استراتژی محتوایی خود اهمیت داده و تصمیم‌های بهتری در زمینه انتخاب موضوع برای تولید محتوا، زمان انتشار آن‌ و زمان به روز شدن‌ محتوا بگیرند. استراتژی محتوا یکی از مهم‌ترین KPIها برای بالا رفتن و یا حفظ رتبه سایت است. شما باید بدانید که چه محتوایی را با چه میزان هزینه‌ای برای چه مخاطبی منتشر می‌کنید.

3. میزان زمان درگیری کاربران با مطالب سایت (Average Engagement Time)

این شاخص میزان تعامل کاربر با سایت را می‌سنجد، موضوعی که اندازه گرفتن آن امری بسیار دشوار است. گوگل آنالیتیکس ابزاری است که به ما در اندازه‌گیری میزان درگیری کاربر با سایت کمک می‌کند و نشان می‌دهد که آیا سایت ما در این زمینه بهبود پیدا کرده است یا نه. مدت زمان درگیری کاربر با مطالب سایت، در حقیقت متوسط مدت زمان باز بودن سایت در مرورگر کاربر را به ما نشون می‌دهد.

4. اهداف تبدیل (Conversion Goals) بر اساس معیارهای مبتنی بر درصد

یکی از اقداماتی که باید هنگام بررسی سئو سایت انجام داد این است که تمامی اعداد و ارقام را به درصد تبدیل کرد. اهداف تبدیل دقیقاً باید همان چیزی باشند که سایت را به درآمد می‌رسانند. با این وجود به خاطر داشته باشید که به اهداف تبدیل مبتنی بر درصد نگاه کنید نه فقط یک نگاه به اعداد خام. وقتی تنها به عدد نگاه کنید میبینید که با افزایش ترافیک سایت تعداد اهداف تبدیل هم به طور طبیعی زیاد شده‌، اما ممکن است نرخ تبدیل هدفی که به صورت درصد بیان می‌شود همین افزایش رو نشان ندهد و حتی کاهش میزان نرخ تبدیل را نشان دهد، این امر بیان کننده ناکارآمدی افزایش ترافیک سایت است. در حالتی دیگر ممکن است که ترافیک سایت در حال کاهش باشد اما میزان تبدیل هدف در حال افزایش، دلیل این اتفاق می‌تواند متمرکزتر شدن وب‌سایت بوده و نشان دهنده این است که سایت مخاطب خود را پیدا کرده و با آن وارد تعامل شده است.

5. درستی قابلیت جستجو (Search Visibility)

بیشتر گزارش‌هایی که نرخ کلیک و رتبه بندی در موتورهای جستجو را نشان می‌دهند به روز نیستند و نتایج درستی رو ارائه نمی‌کنند. این در حالیست که موتورهای جستجو علل خصوص گوگل پیشرفت کرده و نتایج متفاوتی را در سرپ به نمایش می‌گذارند. در این قسمت به بیان معیارهایی می‌پردازیم که کمک می‌کنند به اطلاعات دقیق‌تری از صفحه نتایج موتورهای جستجو برسیم. ما می‌دانیم که رسیدن به رتبه یک در نتایج مرورگر چیزی معمول نیست، برای همین در ابزارها، آن مواردی را بررسی می‌کنیم که اطلاعات بیشتری درباره جایگاه سایت ارائه دهند. 
 
همینطور باید رتبه قدیمی را با رتبه واقعی مقایسه کنیم. رتبه قدیمی ما همون چیزی است که از سئو برای بهبود آن استفاده می‌کنیم، این رتبه قدیمی تبلیغات کلیکی، گراف دانش (Knowledge Graph) و سایر ابزارهای گوگل در سرپ را نشان نمی‌دهد. بنابراین ،کاری که ما باید انجام دهیم این است که از مقایسه رتبه قدیمی با رتبه واقعی، که تاثیرات منفی یا مثبت ناشی از تبلیغات کلیکی، گراف دانش (Knowledge Graph) و سایر ابزارهای گوگل در سرپ را در نظر می‌گیرد، به تغییراتی که در جایگاه‌مان پیدا کرده‌ایم برسیم. این مقایسه در مورد ارزش هر رتبه و جایگاهی که در صفحه سرپ به دست می‌آوریم و اینکه چقدر این جایگاه قابل تکیه است به ما آگاهی می‌دهد.

6. تعلق داشتن صفحه سرپ به برند

KPI بسیار مهم دیگری که می‌خواهیم به آن اشاره کنیم شناخته شده بودن یک برند در صفحه سرپ گوگل است. برای معرفی برند به مخاطبان و مرورگر باید پروفایل‌هایی را به نام آن برند در انواع شبکه‌های اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام و توییتر ایجاد کرده و برای هر یک از آن‌ها محتوای مناسبی رو تهیه کرده و به اشتراک بگذاریم. علاوه بر این موارد بهتر است که تصویر و لوگویی مخصوص آن برند را طراحی کرده و در سایت و پروفایل‌های ساخته شده از آن‌ استفاده کنیم.
 
در کل هر چیزی که منجر به معرفی برند و آگاهی مخاطبان از آن می‌شود را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته و تلاش کنیم نام برند را به کاربران بشناسانیم. کار بر روی نام برند در کنار سئو خارجی باعث می‌شود که بخش بزرگ‌تری از صفحه سرپ گوگل به برند ما تعلق پیدا کند. ماکسی اسکور (MoxieScore) شاخصی است که نشان می‌دهد چقدر از صفحه سرپ گوگل متعلق به یک برند خاص است. 

7. جذب و حفظ مخاطبان

KPIهای زیادی هستند که فقط برای نوع خاصی از سایت‌ها کاربرد دارند، اما حفظ و جذب کاربران از KPIهایی است که برای همه‌ی سایت‌ها با هر نوع مخاطبی مهم بوده و بر SEO آن‌ها تاثیرگذار است. سئوکاران بر روی سایت‌های متفاوتی کار می‌کنند و برای هر سایتی راهکارهای متفاوتی را برای رتبه گرفتن دنبال می‌کنند. اما تمامی این معیارها یک وجه مشترک دارند، اینکه زمانی که کاربری وارد سایت می‌شود، اقدامی را در سایت انجام دهد، این اقدام می‌تواند به صورت چرخش در سایت، کلیک کردن بر روی آن و یا دانلود کردن چیزی باشد.
 
اینکه درک کنیم کاربر به دنبال چه چیزی می‌گردد و از وارد شدن به سایت چه انگیزه‌ای دارد، کمک می‌کند تا بستری رو فراهم کنیم که در آن کاربر تعامل بیشتری با سایت برقرار کند. گوگل سرچ کنسول، گوگل آنالیتیکس و بینگ ابزارهایی هستند که به وسیله آن‌ها میتوان رفتار کاربر را بررسی کرده و سایت رو برای تعامل بیشتر با کاربر بهبود دهیم. با استفاده از گوگل آنالیتیکس بررسی می‌کنیم که کدام افراد به تازگی وارد سایت شده‌ و کدام افراد برای بار چندم به سایت سر زده‌اند. بررسی این موضوع نشون می‌دهد که کدام صفحات سایت برای بازدیدکنندگان ارزش بیشتری داشته و باعث حفظ کاربر شده اند.
 
اغلب به این شکل است که کاربران قدیمی سایت نسبت به کاربران جدید تعامل بیشتری را با سایت برقرار می‌کنند. فهمیدن اینکه کاربران جدید دنبال چه می‌گردند و کاربران قدیمی به کدام بخش‌های سایت سر می‌زنند، کمک می‌کند که در طراحی استراتژی محتوا نیاز کاربر شناخته شده و سایت کاربر پسندانه‌تر شود. احتمالاً از تاثیر هر KPI بر میزان تعامل کاربران با سایت متعجب شوید، ما با بررسی این موضوع متوجه شدیم که هر KPI در سایت چه تاثیرات متفاوتی بر روی میزان تعامل کاربر دارد. نگاه به بازدیدکنندگان سایت به عنوان KPI و تقسیم ترافیک به بازدیدکنندگان جدید و قدیمی، باعث می‌شود که به دید بهتری از کاربران رسیده و نیاز آن‌ها رو بهتر درک کنیم.

8. میانگین مدت زمان حضور کاربران در سایت

برای بررسی این KPI و تاثیر آن بر سئو سایت باید اول جنس محتوای سایت را در نظر گرفت و متناسب با آن مدت زمان حضور کاربر در سایت را سنجید. علاوه بر در نظر گرفتن محتوای سایت، باید مدت زمانی که کاربر بدون عملکرد خاصی از سایت خارج شده را از مدت زمان حضور کاربران در سایت کم کرد. به بیان دیگر برای استفاده از میانگین مدت زمان حضور کاربر در سایت به عنوان یک KPI باید داده‌هایی که از گوگل آنالیتیکس میگیریم را با دقت تجزیه کرده و چرایی هر یک را بررسی کنیم.

9. RPM 

RPM (دور بر دقیقه) نشون دهنده میزان ارزشمندی ترافیک است، این میزان به خصوص در سایت‌های تبلیغاتی برای فهمیدن اینکه چقدر از ترافیک دریافتی سایت بازدهی داشته، مفید است. استفاده از RPM روش رایجی برای بررسی SEO سایت نیست اما استفاده از این روش، راه خوبی برای اندازه گیری و بررسی تغییرات به وجود آمده در سایت است. همینطور از طریق این KPI با رسیدن به یک دید کامل نسبت به میزان درآمدزایی سایت، می‌توان استراتژی درآمدزایی مناسبی را طراحی و اتخاذ کرد.
 
RPM میزان درآمدی از سایت رو نشون می‌دهد که از هر هزار بازدید به دست آمده است. برای به دست آوردن RPM باید درآمد حاصل از بازدید سایت را به تمام بازدیدی که از سایت گرفته‌اید، تقسیم کرده و در هزار ضرب کنید. عدد حاصل نشان می‌دهد که به ازای هر هزار بازدید در سایت چه میزان درآمدی رو کسب شده است. این موضوع درست است که میزان درآمد حاصل از هر هزار بازدید سایت خیلی شبیه به بقیه KPIها نیست و خیلی‌ها از آن به عنوان یک KPI استفاده نمی‌کنند، ولی با این شاخص کلیدی می‌توان کلمات کلیدی درآمدزا را از کلمات کلیدی بدون درآمد تشخیص داد. به عنوان مثال، سایتی برای رسیدن به درآمد کلمات کلیدی خود را از میان کلمات پرترافیک انتخاب کرده ،اما برخی از کلمات کلیدی ترافیک بالا هستند که اصلاً منجر به فروش نمی‌شوند وRPM  پایینی رو منعکس می‌کنند. کلمات کلیدی با ارزش برای اهداف تبلیغاتی مواردی هستند که منجر به فروش شده و RPM خوبی رو منعکس کنند. با کنار هم قرار دادن RPM و ترافیک سایت می‌توان کلمات کلیدی مناسبی را برای درآمدزایی انتخاب کرد.

10. میانگین رتبه 

میانگین رتبه که می‌توان در گوگل سرچ کنسول آن را مشاهده کرد شاخصی است که میانگین موقعیت سایت را بر اساس تمام کلمات کلیدی آن نشان می‌دهد. با بررسی کلمات کلیدی که به خاطر رتبه پایین خود باعث پایین آمدن میانگین رتبه سایت شده‌اند می‌توان به نتایجی برای بهبود SEO سایت رسید. اگر صفحات رتبه پایین رو بررسی کنیم می‌بینیم که یا محتوای مناسبی برای آن کلمات وجود ندارد و یا محتوا از لحاظ سئویی مناسب نبوده است.
 
برای بهبود سئو سایت در اینجا محتوایی مناسب با SEO قابل قبولی را برای این صفحات ایجاد کرده و رتبه خود را در آن کلمه بهبود می‌دهیم. کلمات کلیدی ذکر شده در پایین گزارش میانگین رتبه می‌تواند الهام بخش ایده‌های جدیدی برای بهبود سئو و استراتژی محتوا سایت باشند. این KPI با شناسایی کلمات کلیدی و صفحات وبی که نیاز به بهبود دارند، به بهینه سازی سایت کمک می‌کند.

جمع بندی

تقریباً هیچگاه نمی‌توان با اطمینان گفت کدام یک از KPIها بیشترین تاثیر را دارند، چون هر مدل کسب و کاری متناسب با نیازهای خود و نوع کاربرانی که دارد از KPIهای متفاوتی استفاده می‌کند. برای بهبود SEO سایت باید دقیقاً هدف خود را از ایجاد سایت مشخص کرده و المان‌هایی را که باعث دستیابی شما به هدف‌تان می‌شوند را اندازه‌گیری کنید.
 
ده KPI که در اینجا به آن‌ها اشاره شد نیز مانند تمامی شاخص‌های سئو مطلق نیستند اما تقریباً برای تمامی سایت‌ها با کاربری‌های مختلف کارایی دارند. بهتر است این شاخص‌های کلیدی را برای سایت خود بومی سازی کرده و از آن‌ها استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *